۸ اسفند ۱۳۹۲

تسبیح و صلوات‌شمار؛ مقدس و نامقدس

چند سالی هست که صلوات‌شمارهای دیجیتال رایج شده‌اند. آیا هدف‌شان شمردن صلوات است یا شمردن هر چیزی که ازـ‌ـقضا برای شمردن صلوات استفاده می‌کنندش؟ نمی‌دانم. صلوات‌شمار شاید از نسل همان رکعت‌شمارهایی باشد که روزگاری توی سجاده‌ها یافت می‌شد و با فشار پیشانی به مهر، سجده و رکعت را نشان می‌داد. 

شاید صلوات‌شمار فرزند مدرن‌شده‌ی تسبیح باشد (شاید هم نباشد البته). اما یک مقایسه ساده بین تسبیح و صلوات‌شمار برای‌م مسئله جدید را می‌سازد: این‌که چرا جریان رایج در میان متدین‌ها برای «تسبیح» نوعی تقدس قائل‌اند اما این تقدس برای «صلوات‌شمار» یا اصلا نیست و یا اگر هست، بسیار کم‌تر است؟ ادعای‌م بر اساس نوعی شهود «بودن» میان متدین‌هاست؛ مثلا گمان می‌کنم تسبیح برای‌شان جای‌گاهی مانند «مهر» را دارد از لحاظ قداست.

می‌خواهم کمی این تفاوت را ببررس‌م. معلوم است که هیچ یک از حرف‌هام پشتوانه ندارند؛ نه روان‌شناسی درش خوابیده و نه جامعه‌شناسی و نه انسان‌شناسی و نه هیچ چیز دیگر. نگاهی است عامیانه به آن‌چه فکر می‌کنم «فکت» جالبی است. 

نخستین گمان‌م آن است که شاید قدمت تسبیح باعث قداست آن باشد. گویا در سنت معابد بسیاربسیار کهن هم وسیله‌ای مانند تسبیح وجود داشته که اذکار و اوراد را با آن به شماره می‌آوردند. این قدیم بودن شاید آن را به ریشه قداست ـ أعنی زمان حضور پیام‌بر یا ائمه یا ... ـ نزدیک‌تر می‌کند و قداست بیش‌تری بر آن می‌بخشد. شاید هم تصدیقی پنهان در پس ِ پشت اذهان وجود دارد که هرچه قدیمی‌تر باشد دینی‌تر است. واضح و مبرهن است که صرف «قدیم» بودن باعث قداست نیست انگار؛ مثال‌های نقض فراوانی می‌توان ردیف کرد.

گمان دوم‌م بر آن است که ماهیت دیجیتالی بودن صلوات‌شمارها آن‌ها را تبدیل به ابژه‌ای نامتجانس با مقوله دین و تقدس کرده است. اگر این را قبول کنیم، یحتمل ذهنیتی برای متدین‌ها وجود دارد که طی آن «دین» سنخ خاصی دارد که چیزهایی می‌توانند دینی/مقدس باشند که در این سنخ بگنجند. من خودم شخصا وقتی شرح حال برخی ادیان نوظهور را می‌خوانم که برخی ابزارهای تکنولوژیک را به‌عنوان مبانی اصلی دین‌شان معرفی می‌کنند، کمی حس نچسبی دارم! احساس می‌کنم عنصر متجدد با مفهوم دین متعارض است. مجددا: این احساس من نهایتا یک حس روان‌شناختی است و نه معرفتی.

گمان سوم‌م آن است که تسبیح وقف ذکر و اوراد است؛ شمارنده صلوات و ذکر است. یعنی کارکرد شمارندگی مفاهیم مقدس به ماهیت آن نیز نفوذ کرده است. به همین خاطر، اگر کسی تسبیح را برای شمارش کیسه‌های برنج انبارش به کار ببرد، کمی نامتجانس خواهد بود. اما صلوات‌شمار، هرچند اسم‌ش صلوات‌شمار است، اما از ابتدا قرار نبود برای شمارش صلوات باشد. صرفا شمارنده‌ای بوده که حالا از‌-‌قضا برای صلوات استفاده‌ش می‌کنیم. کاربرد قیدی بر ماهیت‌ش نشده است هنوز. 

گمان چهارم چنین است که تسبیح هم عنوان و هم شمایل‌‌ش خاص ِ شمارش اذکار و اوراد است. نام «تسبیح» آن را خاص کرده و البته «صلوات‌شمار» هم چنین نامی دارد اما یحتمل وصف «شمارندگی‌»‌ش غالب‌تر است. شمایل تسبیح اما خاص ذکر است؛ جدا کردن تعداد سی و سه‌تایی تنها برای تسبیحات معروف بعد از نماز کاربرد دارد. 

قرار نیست هر یک از این‌ها علت مستقلی باشند. حتی قرار نیست همه این‌ها روی هم‌دیگر علت تامه باشند. چیزهایی بود که به ذهن‌م می‌رسید و البته می‌توان چیزهای جالب‌تری نیز یافت. من تنها شیرینی توصیف «مسئله» را برای خود برمی‌دارم. 

۱ نظر:

  1. تازه بسیاری از سلفی ها با خود تسبیح هم مشکل دارند و نامقدس می دانندش. این شده که بعضی دیگرشان راجع بهش بحث کرده اند :

    http://www.youtube.com/watch?v=XqLu0RR9eqc
    http://www.youtube.com/watch?v=IejNhuVvYvA

    پاسخحذف