۱۹ تیر ۱۳۹۱

شکاکیت مبتنی بر سلاح‌ جنگی

می‌گفته‌اند ژول‌ورن تخیل کرد و بعدها بشر به آن‌ها رسید. سفر به ماه و غوص در اعماق آب‌ها و عمق‌نوردی زمین و ...
شاید برای‌م کمی بی‌معنی باشد که مگر چه کار کرده این آدم؟ خیال‌بافی کرده و خیال‌هاش را ساخته‌اند. اما این هم مهارتی است که بتوانی مسیر آینده را پیش‌بینی کنی.
*     *     *
از همان وقتی که انسان بود، جنگ هم بود؛ نبرد هم بود. بقا برای آن‌کس بود که دیگری را ناکار می‌کرد. اساس کار سلاح‌هاشان چه بود؟ تا آن‌جا که من می‌دانم، "تیز بودن" ویژگی‌ عام سلاح‌ها بود: چوب تیز، سنگ تیز، چاقوی تیز، شمشیر تیز و نیزه تیز. روزگار زیادی این تیز بودن، معیار سبک‌سنگین کردن سلاح‌ها بود. سازندگان سلاح‌ها، چیزهایی را سرهم می‌کردند که جنگ‌جوها بتوانن به‌خوبی از تیزی‌شان استفاده کنند.
تا چندصد سال پیش، معیار همین بود. اما آرام‌آرام تغییر کرد. حالا ویژگی‌ سلاح‌ها "آتش‌باری" آن‌ها بود. هرچه آتشین‌تر و سوزنده‌تر، به‌تر. برخی هم البته این آتش‌باری را با آن تیزی آمیختند و چیزهایی ساختند که هم تیز باشد و هم داغ.
این‌گونه جنگ‌ها را هدایت کردند تا این‌که چند دهه پیش، چیزی دیگر مبنای سلاح شد: "اثرات شیمیایی". این‌ها نه آتش داشتند و نه تیزی؛ بل بی‌که در لحظه اول، خون و خون‌ریزی به راه بیندازند، دشمن را زمین‌گیر می‌کردند. "هسته‌ای"ها را هم جزو همین‌ها می‌شمارم. ویژگی اصلی‌شان، اثر آرام‌شان بود.
سلاح‌ها تغییر کردند و البته هرچه زمان گذشت، فاصله جنگ‌جوها کم‌تر شد. از جنگ تن‌به‌تن به جنگ خاک‌ریزبه‌خاک‌ریز و کم‌کم به جنگ مرز‌به‌مرز و از آن به جنگ اقیانوس به اقیانوس رسیدند. این اواخر که جنگ، جنگ دکمه‌هاست.
*     *     *
چند روزی است که گمانه می‌زنم که اگر قرار باشد سلاح‌سازها سراغ سلاحی غیر این‌ها بروند، چه می‌کنند؟ برای خودم مثال زده‌ام که شاید چیزی بسازند که ناگاه منفجر شود و شیوه اندیشیدن سربازان دشمن ـ آدم‌های طرف مقابل ـ را تغییر دهد. ناگاه همگی نوع دیگری فکر کنند. چیزی را که تا دی‌روز خوب می‌دانستند، حالا بد بدانند و ...
بعد ممکن است همین سلاح را کمی پیش‌رفته‌تر کنند؛ آن‌قدر که مثلا سربازان دشمن متوجه نشوند که همین حالا یکی از این بمب‌ها کنارشان ترکیده است. راحت گام بردارند که بروند خدمت فرمانده‌شان سلامی عرض کنند اما وقتی به در سنگر فرمانده رسیدند، مصمم شوند که ترورش کنند.
خیال‌بافی است دیگر؛ گمانه‌زنی‌های ماست!
*     *     *
چه کسی تضمین می‌کند که آن بمب‌ها کنارمان منفجر نشده است در حالی که ما بی‌خبریم؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر