۲۴ تیر ۱۳۹۱

ساعت 16 چه سرنوشتی دارم؟

1) فرض کنیم "اختیاری بودن" ویژگی‌ای است که اگر افعال داشته باشند، می‌توان درباره‌ فاعل‌شان بحث اخلاقی کرد. مثلا اگر کسی رفتاری را "بااختیار" انجام دهد، می‌توانیم درباره حسن و قبح اخلاقی‌ آن رفتارش حرف بزنیم. یعنی حسن و قبح فاعلی به اختیاری بودن عمل ربط دارد.
2) فعلا قید "اختیاری بودن" را «فی‌الجمله» می‌گیریم. یعنی چه میزان اختیار داشتن برای بحث اخلاقی لازم است را نمی‌دانیم.
3) می‌دانیم رفتار (الف) یک رفتار اختیاری است. پس طبق فرض می‌توانیم درباره‌ش بحث اخلاقی کنیم.
4) می‌دانیم رفتار (ب) یک رفتار اختیاری نیست. پس فی‌بادی‌‌الامر نمی‌توانیم درباره‌ش بحث اخلاقی کنیم.
5) می‌دانیم (الف) منجر به (ب) می‌شود. یعنی هرگاه (الف) حاصل شود خود‌به‌خود (ب) نیز حاصل می‌شود.

فرض کنیم رفتار (الف) در ساعت 12 ظهر انجام می‌شود. هم‌چنین رفتار (ب) را در ساعت 16 مرتکب می‌شویم.
سوال یکم) در ساعت 11:45 نسبت به عمل (الف) می‌توانم بحث اخلاقی کنم. یعنی می‌توانم بگویم اگر (الف) انجام شود خوب است یا نه. آیا در همان ساعت، نسبت به عمل (ب) هم این بحث جاری است؟ 
سوال دوم) آیا در ساعت 14 می‌توانم نسبت به عمل (ب) حرف اخلاقی بزنم با آن‌که (الف) را انجام داده‌ام؟
سوال سوم) آیا قضاوت من در ساعت 14 در دو حالت زیر تغییر می‌کند:
- پیش از انجام (الف) فردی لاابالی نسبت به اخلاق بوده‌ام و بعد از آن، مقید به اخلاق شده‌ام.
- پیش از انجام (الف) هم فردی مقید به اخلاق بوده‌ام.

یک مثال:
فرض کنیم داخل شدن در زمین دیگران یک عمل قبیح اخلاقی باشد. من بااختیار وارد زمین کسی می‌شوم. وقتی به میانه زمین رسیدم، قصد خروج از زمین را دارم. خارج شدن از زمین، خودش نوعی تصرف در ملک غیر است و قبیح اخلاقی.

پ.ن1: این یک مسئله مغشوش است. پس احتمال این‌که از اساس بر باد باشد، کم نیست. آن‌چه در ذهن‌م بود، چیزی شبیه بستار معرفتی بود که آیا چنین چیزی برای گزاره‌های اخلاقی هم قابل بیان هست یا نه: یعنی اگر P رفتاری مختارانه باشد و بدانیم که P مستلزم Q است و Q به‌خودی‌خود مختارانه نیست، آیا می‌توانیم نوعی اختیار برای Q قائل باشیم تا بتوانیم درباره‌ش بحث اخلاقی کنیم. نکته دوم هم مثالی بود که در فقه به ذهن‌م رسید که همان مثال تصرف در زمین است.
پ.ن2: من فلسفه اخلاق بلد نیستم؛ این‌ها صرفا گمانه‌زنی‌هایی است برای آن‌که فراموش‌شان نکنم. اما حل شود، جالب‌تر است برای‌م.
پ.ن3: در مسئله خروج از زمین، ممکن است به محاسبه مصلحت و مفسده بپردازیم که درست است عمل خارج شدن مفسده دارد اما مصلحت آن که جلوگیری از تصرف بیش‌تر است، می‌چربد. پس از قبح خارج می‌شود. در فقه و اصول فقه برخی قائل‌اند عملی است قبیح اما واجب؛ فتأمل.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر