۱۷ تیر ۱۳۹۱

برا شما خوب‌ه برا ما توله‌سّگ‌ه؟ یا: فلسفه‌ستیزی

ام‌روز به مناسبتی با یکی از مریدان مهدی نصیری هم‌صحبت شدم. زیر سایه درختی نشسته بودیم کنار هم و از اوضاع درس و کار حرف می‌زدیم. پرسید: "هنوز فلسفه می‌خوانی؟" که سری تکان دادم برای‌ش. آمیخته با لب‌خند گفت: "پس الان دیگه آلوده شده‌ای." پوزخندی زدم که هنوز در همان فضاها هستی؟ 
صحبت‌مان گرفت که فلسفه آیا آری یا نه. ادعام این بود که نسبت به فلسفه اسلامی حرف‌هاتان شاید به‌جا باشد اما نسبت به فلسفه تحلیلی، احتمال فراوان می‌دهم که اصلا نخوانده‌اید که این‌گونه می‌رانید. او هم جواب‌م را داد. ارجاع داد که کتاب‌های مهدی نصیری را خوانده‌ای؟ بخوان‌شان. البته حرف‌هاش خام و بی‌بنیان به نظرم می‌رسید؛ نه از آن جهت که مخالف من بود بل از آن روی که کلاً خالی‌الذهن بود نسبت به ماجرا. البته من هم مدافع خوبی برای فلسفه نیستم.
دست‌آخر دلیل‌ش را جمع‌بندی کرد که ما به حدیث ثقلین استناد می‌کنیم: فقط هر آن‌چه در کتاب آمده است و هر آن‌چه ائمه گفته‌اند. 
به طلبگی‌ش طعنه زدم که "حسن و قبح ذاتی را قبول داری؟ این را از کجای کتاب و حدیث برداشته‌ای؟ این کجا به دردت می‌خورد؟" پاسخ‌م داد با عقلی که "ما عبد به‌ الرحمان و اکتسب به الجنان" است. خنده‌ام گرفت که عقلی که تو با آن حسن و قبح را به دست آورده‌ای ما اکتسب‌ به‌ الجنان؛عقلی که فلسفه می‌بافد، توله‌سّگ است!
ترسیدم از حرف‌هاش. 

پ.ن1: "العقل ما عبد به‌ الرحمان و اکتسب به الجنان: عقل آن است که با آن خدای پرستیده می‌شود و بهشت به دست می‌آید." صدر و ذیل این روایت دلالت دارد که علی‌بن‌ابی‌طالب آن را به زمان مقایسه با معاویه گفته است. همین کمی دودل‌م کرده است که اصلا "عقل" در این‌جا منصرف است به "زیرکی" و نه "عقل" که این حرف‌ها را بتوانند دربیاورند ازش.

پ.ن2: این‌جا (+) برخی عقاید مهدی نصیری را دریابید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر