کسی متنی نوشته و جاییش گفته:
"از لحظهای که طرفداران تيم ملی پای تلويزيون متوجه شدند ايران گل خورده و به نامردی بازی صفر – صفر باقی مانده، همه باهم در کاری غيراخلاقی اما لذتبخش شريک شدند. خوشحالی اينکه داور گل را نديده."
و کمی جلوتر گفته:
"اما کدامشان است که هنگام گل دقيقه ۹۴ ايران از جا نپريده باشد و خوشحالی نکرده باشد؟ اين خوشحالی آلوده به ناديده گرفتن حق است! اين خوشحالی سوءاستفاده از قانون است. ايران، نامردی، برد."
این شادی آیا غیراخلاقی بود؟ به گمانم نه. دلیل مبهمی که در ذهنم هست این است که قواعد یک بازی گاهی در برخی قضاوتها تاثیر میگذارند. مثلا فرض کنیم پیرامون آن ورزشی که فوتبال آمریکایی مینامیمش، کسی چنین بگوید:
«اینکه برای پیروز شدن، تنه بزنی به حریف و جفتپا بیندازی، کاری است غیراخلاقی.»
این قضاوت به نظر من نادرست است. چون تنه زدن و جفتپا انداختن جزو قوانین فوتبال آمریکایی است. نهایت بحث ما میتواند این باشد:
«آیا قوانین فوتبال آمریکایی اخلاقی هست یا نه؟»
احساس میکنم اینجا یک تماشاگر ِ فوتبال آمریکایی، وقتی میبیند که بازیکن محبوبش دستش را حلقه کرده دور پای رقیب و او را از رسیدن به دروازه (یا خط؛ چون نمیدانم اصلا چهجوری است این بازی) بازمیدارد، خوشحال میشود اما این خوشحالیش غیراخلاقی نیست.
در مورد فوتبال، قبول دارم که اینجا کاری دقیقا عین قوانین اتفاق نیفتاده اما اگر کمی به بحثهای پیرامون استفاده از تکنولوژیهای نو در تشخیص عبور خط از دروازه نگاه کنیم، چنین استدلالی به گوش میرسد:
«اشتباه داوری جزیی از بازی است و همین، بخشی از زیباییهای فوتبال است.»
حالا شاید بتوانیم ماجرای این اشتباه داوری را در دو بیان متفاوت نشان دهیم:
الف) «داور ـ ناخواسته ـ اشتباه کرده است. من از اشتباه داور ـ چون به نفع من بود ـ خوشحال شدم. نتیجه آنکه اشتباه دیگران اگر به نفع من باشد، باعث خوشحالیم شده در حالی که این غیراخلاقی است انگار. پس شادی کردن، "کاری غیراخلاقی اما لذتبخش" است.»
ب) «داور ـ ناخواسته ـ اشتباه کرد. این اشتباه لزوما به نفع ما نخواهد بود. وه چه شانسی که وقتی چپیدهایم توی دفاع، داور این اشتباه را به نفع ما میگیرد! از اینکه چیزی که از نظر فدراسیون فوتبال جزوی از فوتبال است و بهندرت ممکن است اتفاق بیفتد و این بار برای ما اتفاق افتاده، شادی میکنم. اما اگر جای ازبکها بودم، خون، خونم را میخورد.»
این قضاوت نوع دوم به نظرم میتواند غیراخلاقی نباشد.
نگارنده در بخش دومی که یاد کردهام، این خوشحالی را "آلوده به نادیده گرفتن حق" و "سوءاستفاده از قانون" میداند. آلوده به نادیده گرفتن حق نیست، چون حق در برد یا باخت را قوانین فوتبال تعیین میکند و فدراسیون فوتبال ـ بهعنوان متولی این قوانین ـ معتقد است اشتباه داوری بخشی از فوتبال است؛ به همین خاطر، تیم متضرر صاحب حقی نمیشود.
همچنین سوءاستفاده از قانون نیست، چون فدراسیون فوتبال ـ بهعنوان ناظر این قوانین ـ این مسئله را دستکم تا امروز سوءاستفاده از قانون تلقی نکرده است؛ به همین خاطر با استفاده از تکنولوژیهای نو مخالفت کرده است.
اما شاید سوال این باشد: آیا دلایل فدراسیون فوتبال، موجه است؟ به نظرم پاسخ به این سوال، در فضای دیگری مطرح میشود و آن این است که آیا «قوانین فوتبال بر اساس مبانی اخلاقی وضع شدهاند یا نه؟»
پ.ن: سوال باز استدلال بالا این است:
«اگر قوانینی غیراخلاقی باشد و طرفین آن، بارضایت آن را بپذیرند، آیا اخلاقاً میتوانم از نتایجش ابراز شادمانی کنم؟»
پ.ن2: این مطلب چیزی نیست جز یک تفکر زودگذر. از نگاه یک انسان عامی دیدهام و نه یک آشنا به اخلاق. به همین خاطر لزوما معتبر نیست.
پ.ن3: عطف به پ.ن قبلی، آیا اخلاقی است که کسی که در امری متخصص نیست، نظر بدهد؟ دستکم احساس میکنم اگر اظهارنظرش، این چنین باشد، غیراخلاقی نیست:
«من متخصص نیستم اما با همین نگاه عوامانهام، احساس میکنم اینچنین است.»
متن بالا چیزی در حد همین جمله است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر