سهتایی «گرگ، اردک، لانه»، برای تحلیل بسیاری از مسائل خوب است. یعنی وقتی با مسئلهای مواجه میشوید، شاید توجه به همین سه کلمه بتواند نگاهتان را عمیقتر کند. اما خود این سه کلمه چیستند؟
جرمشناسان به بررسی جرمها میپردازند. گاهی اتفاق میافتد که جرمی تکرار میشود. مثلا آمار دزدی ِ به شکل خاص، افزوده میشود. کسی که قرار است از جرم پیشگیری کند، باید به تکرار جرم هم نیمنگاهی داشته باشد. پیش از آنکه راهکاری برای جلوگیری از تکرار جرم بدهند، تحلیلی هست که کمک میکند بفهمند کجای کار ایراد دارد که جرم، تکرار میشود. این تحلیل را توی سهتایی «گرگ، اردک، لانه» توضیح میدهم.
گاهی تکرار جرمها، به خاطر فرد بزهکاری است که دائم دنبال شکار میگردد. اگر خانه و زندگیش را هم عوض کنند، باز هم عادت دارد که برود دنبال جرم. میگویند این مثل «گرگی» است که خوی بزهکاری دارد. در این صورت، فرد بزهکار در موارد مکرر جرم، یکسان است. فلانی یکبار از جیب حسن میدزدد. دفعه بعد جیب رضا را مورد تفقد قرار میدهد و دفعات بعد، از احوالات جیب سعید و احمد و اکبر و اصغر و ... جویا میشود.
گاهی تکرار جرم، به خاطر بزهدیده است. بزهدیده رفتار یا ویژگیهایی دارد که بزهکارهای مختلف با دیدنش یاد انجام جرم میافتند. انگار کن فرد پولداری را که عادت کرده همیشه بستههای پول را روی دستش بگیرد و ببرد بانک. دفعه نخست، بزهکار شماره یک میبیند و تحریک میشود که پولها را بشمارد. پس دستبهکار میشود و پولها را میدزدد. بار دیگر اما فرد پولدار همین کار را میکند. اینبار بزهکار دیگری که جلوی بانک قدم میزده، باز هم تحریک میشود که پولها را تصاحب کند. در این مورد، فرد بزهدیده یکسان است و بزهکاران، مختلف. نمونه دیگرش، فردی است که تمایلی به قفل کردن درب منزل ندارد و البته از این مینالد که چندین بار خانهش را جارو کردهاند. این فرد مانند «اردکی» است که در قواره یک لقمه آماده، دهان هر گرسنهای را آب میاندازد.
گاهی اما تکرار جرم به خاطر جایی است که جرم در آن اتفاق میافتد. محل بهگونهای است که هم بزهدیدگان زیادی آنجا رفتوآمد میکنند و هم بزهکاران زیادی. عنصر مشترک بین جرمها، فقط مکان است؛ مثلا جیببری در فروشگاهی که هیچ تلاشی برای نظارت و حفاظت نکرده است. در این حالت، بزهکاران مختلف، بزهدیدگان مختلفی را تور میکنند. اینجا، مانند «لانه»ای است که جرمها آنجا رشد میکنند.
تا اینجای کار شاید مربوط باشد به جرمشناسی. اما این تقسیم، میتواند در تحلیلها کمکمان کند. وقتی با مشکلی مواجه میشوم که چندین بار تکرار شده، حواسم باشد که چه عاملی باعث این مشکل میشود. گاهی لازم است اردکها را ببرم بدنسازی که کسی نگاه چپ بهشان نکند. گاهی لازم است دندان گرگها را بکشم که در کسی طمع نکنند و گاهی لازم است لانهای را خراب کنم و از نو بسازم تا بساط مشکل جمع شود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر