داوران فوتبال، یک جمله قصار خوب دارند: «داور خوب، داوری است که در بازی دیده نشود.» آنقدر خوب و بهموقع سوت بزند که جریان بازی مختل نشود و هیچ احساس نکنی که کسی دارد روی مخت هروله میکند.
***
یک حکومت وقتی قرار است سیستم اداری تعریف کند، باید جمله بالا را آویزه گوشش داشته باشد. جوری سیستم را بچیند که اصلا احساس نشود.
فرض کنید داوری را که به جمله بالا توجه نکند. احتمالا فحش میشنود و شاید مجبور شود بازی را تعطیل کند. اینکه در تصمیمش محق بوده حرفی دیگر است. مهم این است که جلوی روند روان بازی را گرفته است.
***
نمونهای از سیستم اداری را برایتان توضیح میدهم. من قرار است کارت معافیم را تعویض کنم. نظام وظیفه فراخوان داده است که کارتهاتان را بیاورید که تعویضشان کنیم. من هنوز نبردهام اما دست و دلم میلرزد که ببرم. از برخی شنیدهام قبضی که میدهند، در برخی مواقع جایگزین کارت معافی نیست و دستت را توی پوست گردو نگه میدارد.
خب من را فرض کنید که با این پیشینه از بوروکراسی، بروم کارتم را تحویل بدهم و قبض را بگیرم. از همان روز اول تا روز رسیدن کارت دوم به دستم، دائم باید استرس داشته باشم که نکند کاری پیش بیاید که کارت بخواهد. نکند کارتم با مشکل مواجه شود. نکند فلان شود و البته نکند بهمان شود. این استرس، بیجهت نیست. این استرس برآمده از تجربههای قبلی من است. همه ما تجربههای اینچنین داشتهایم. کداممان وقتی وارد یک اداره شدهایم، استرس نداشتهایم. کداممان مطمئن بودیم پروندهمان هیچ سوراخی ندارد؟
در این میان، اگر با مشکلی مواجه شوم، قطعا میگویم: «این چه سیستمی است که کارتم را خورده است؟!» شروع میکنم به فحش دادن به سیستم. اینجا همان نقطه بزنگاه است: «داور خوب داوری است که در بازی دیده نشود» که اگر دیده شود، فحش میخورد.
***
سیستمهای اداری، اگر کند باشند، مسئلهساز باشند و کارراهانداز نباشند، مراجعهکننده را درگیر میکنند. آنقدر که فکروذکر اربابرجوع پروندهش میشود و در صورت بروز مشکل، شروع میکند به فحش دادن. اینجا جای این نیست که بگوییم این تاخیر، بادلیل بوده است یا نه.
***
سیستمی را تصور کنید که فرد پروندهش را تحویل میدهد و مطمئن است کارش انجام میشود. نگاهی به ساعتش میکند: «ئه ... ساعت ده صبحه ... بذار برم یه چای بخورم بیام.» منظورم این است که خیالش تا این حد راحت باشد از سیستم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر