۱۵ اسفند ۱۳۹۰

اندر آداب کری‌خوانی؛ شقشقیه‌وار

وقتی فوتبالی را می‌بینی و برد و باخت‌ش حیثیتی است برای‌ت، مواظب کری‌خوانی‌هات باش. جوری دست بگیر که ناگاه زیر ِ خم‌ت را نگیرند. جوری نشود که توی دل‌ت بگویی کاش این را نمی‌پراندم و کاش آن را می‌گفتم.
گاهی تیم‌ت می‌برد اما ته ِ دل‌ت می‌دانی که بُردت یا با ناداوری بوده است یا با شانس بوده است یا به یاری عوامل خارج از مستطیل ِ سبز. این‌جا هم حد ِ خودت را نگه‌ دار. حواس‌ت باشد جوری کری‌خوانی نکنی که بعدها پشیمان شوی. مثلا نمونه‌ای‌ش را می‌گویم. فرض کن با ناداوری بازی را برده‌ای. توی بوق نکن که:‌ «بالاخره بردیم. بعدها نمی‌گویند تیم الف با ناداوری برد. می‌گویند تیم الف بُرد.» این یکی از بزن‌گاه‌های حساس کری‌خوانی است. چرا؟ چون زمینه را آماده کرده‌ای که فرداروزی که تیم‌ت با ناداوری باخت، چیزی برای گفتن نداشته باشی. حواس‌ت باشد.
در بیرون از کری‌خوانی‌های فوتبال نیز همین رویه جاری است. گاهی به خواسته دل‌ت رسیده‌ای اما خودت می‌دانی که ابر و باد و مه و خورشید دست به دست هم دادند؛ وگرنه تو عرضه‌ش را نداشته‌ای. این‌جا هم حد ِ خودت را نگه‌ دار. مواظب باش جوری کری‌خوانی نکنی که فرداروز پشیمان شوی که عجب اشتباهی کردم آن‌ روز. 
گاهی خواسته دل‌ت از دو چیز متفاوت ناشی می‌شود. فرض کنیم تو می‌خواهی مورد توجه آدم‌ها باشی. این مورد توجه بودن، دو عامل می‌تواند داشته باشد. یکی این‌که محبوبیت داشته باشی و دیگر آن‌که موهای‌ت را فشن کنی. حالا دوباره فرض کن که موهات را فشن کردی و با کمک آن، جلب توجه. حواس‌ت باشد فخر نفروشی که: «ببینید! چه‌قدر محبوب‌م که مردم به‌م توجه می‌کنند!» خودت می‌دانی که توجه‌شان، نه به خاطر محبوبیت، که برای فشن کردن‌ت است. حد ِ خودت را نگه‌ دار.
شقشقة هدرت. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر