۲۳ بهمن ۱۳۹۰

آیا تعهد همیشه الزام‌آور است؟ یک داوری اخلاقی.

مسئله ساده است. من فقط تعریف‌ش می‌کنم و بعد، سعی می‌کنم برخی زوایای ریزتر اما مهم‌ش را نشان دهم. دست‌آخر هم نتیجه‌گیری نخواهم کرد؛ یعنی الان که دارم می‌نویسم، هیچ ذهنیتی درباره نتیجه‌ش ندارم.
داستان چون‌این است که چند ماه ِ پیش، با دوستانی قرار گذاشتیم که کلاس زبانی تشکیل دهیم. جمعیت کلاس، هشت ـ نُه نفر بود. هرکس هم باید 500 هزار تومان بابت شرکت در کلاس می‌پرداخت. 
دوست‌مان ـ که این‌جا اسم‌ش را می‌گذارم الف ـ متولی جمع‌آوری پول و تشکیل کلاس بود. همان روزهای اول، الف لطفی به بچه‌ها کرد و قرار شد هزینه کلاس را در دو قسط 250‌تومانی بپردازند. یک قید هم افزود: حتی اگر کسی میانه راه، انصراف دهد، باز هم باید تمام پول را بپردازد؛ یعنی 500 هزار تومان را. 
کلاس به نیمه رسید و چند نفر منصرف شدند از ادامه جلسات. طبق قرار اولیه‌مان، باید تمام پول را می‌دادند اما الف مدعی است اخلاق و عرف حکم می‌کنند که همه پول را نگیریم ازشان و مقداری را پس بدهیم.
داستان همین بود. الان فقط نکته‌هایی را اضافه می‌کنم که بتوانم در تصمیم‌گیری نسبت به ادعای الف (مبنی بر اخلاقی بودن یا نبودن گرفتن تمام پول)، به‌تر عمل کنم.

یکم: این‌گونه کلاس‌ها فردمحور است. یعنی اگر چند نفر در میانه راه منصرف شوند، کلاس برای همه افراد تعطیل می‌شود. از این رو نیامدن آن‌ها، دیگران را بی‌بهره می‌گذارد از کلاس. (مقایسه کنید با کلاس‌هایی که حتما برگزار خواهند شد و ربطی به تعداد افراد ندارد؛ یا شاید ربط دارد، اما قطعا میزان انصرافی‌ها آن‌قدر نیست که کلاس را از اکثریت بیندازد.)

دوم: استاد پول خودش را تمام و کمال می‌گیرد. برای استاد، فرقی نمی‌کند که حداقل افراد (مثلا چهار نفر) در کلاس حاضر باشند یا ده نفر. استاد در آخر دوره، تمام پول خودش را می‌گیرد. حالا اگر کسی در میانه راه، انصراف بدهد و قرار باشد پول مابقی جلسات را از او نگیریم، بقیه افراد باید جور او را بکشند و هزینه بیش‌تری پرداخت کنند تا کسری ناشی از نیامدن آن فرد، پر شود. درواقع با تعهدی که فرد در ابتدا داده است، جلوی وارد شدن این خسران بر سایر افراد گرفته شده بود. 

سوم: در ابتدای دوره، هرکس قول داده است که تمام هزینه را می‌پردازد. متعهد شده است که چون‌این کاری را می‌کند. حالا ملزم کردن‌ش به کاری که نسبت به انجام‌ش متعهد شده، غیراخلاقی نیست به‌گمان‌م.

چهارم: تا این‌جا، آن‌چه آمد نکته‌هایی بود که گرفتن تمام پول را توجیه می‌کردند. اما حالا قرار است چیزی را بگویم که کمی کلی‌تر است و به نفع نگرفتن تمام پول است. 
بسیار اتفاق افتاده است که نسبت به چیزی/فعلی علاقه شدید داشته باشیم. به این بیان که برای رسیدن به آن، چشم‌و‌گوش‌م را می‌بندم و هر چیزی را قبول می‌کنم. بیایید آن چیز/فعل را بهره‌مند شدن از دوچرخه بدانیم. من تا به حال دوچرخه نداشته‌ام (فرض می‌کنیم؛ وگرنه داشته‌ام!) و نمی‌دانم لذت دوچرخه داشتن چیست اما علاقه شدیدی به داشتن دوچرخه دارم. حالا فرض کنید کسی بیاید و بگوید: «من به تو دوچرخه خواهم داد به شرطی که روزی ده ساعت سوارش شوی. اما اگر سوار نشوی، جان‌ت را می‌ستانم.» ممکن است من آن‌قدر مشتاق دوچرخه داشتن باشم که شرط را قبول کنم اما به خاطر نادانی‌م نسبت به دوچرخه‌سواری، ندانم که نمی‌شود هر روز ده ساعت سوار دوچرخه بود. فرداروزی که شرط پیش‌گفته منتفی شود، طرف مقابل می‌تواند بیاید بگوید: «باید جان‌ت را بستانم. چون خودت متعهد شده بودی که ...»
من احساس می‌کنم برخی شرط‌ها و تعهد‌ها گاهی مسئله‌سازند. به‌طور خاص، شروطی که از تمایل شدید فرد و جهالت او استفاده می‌کنند، محل بحث‌اند.
در مثال کلاس زبان، بچه‌ها شدیدا مشتاق بودند (و شاید نیاز داشتند) که در کلاس زبان شرکت کنند و بی‌اطلاع از روند کلاس (چون نخستین بار بود که چون‌این کلاسی تشکیل می‌شد و سابقه‌ای نداشته)، متعهد شدند که تمام پول را بپردازند. اما وقتی شرکت کردند، با ناکارآمدی کلاس مواجه شدند. حالا آیا لازم است که به تعهدشان عمل کنند یا خیر؟ اگر بگوییم «خیر»، به بیانی دیگر این را گفته‌ایم که این‌ها به هنگام تعهد دادن، به خاطر جهالت نسبت به روند کلاس، صلاحیت تعهد دادن را نداشته‌اند و الخ.

پنجم: البته کسی می‌تواند در مقام جواب به مورد چهار برآید که هر شرطی چون‌این است و اگر قرار باشد عدم تعهد فرد را در چون‌این شرایطی نتیجه بگیریم، سنگ روی سنگ بند نمی‌شود.

ششم: آیا فرد به هر چیزی که متعهد شد (ولو غیرعقلانی) باید انجام‌ش دهد؟ مثلا من متعهد شوم که اگر نمره بیست نگرفتم، خودکشی کنم. آیا این تعهد، الزام‌آور است؟

مسئله قطعا ریزه‌کاری‌ها و قیود دیگری دارد که من این‌جا نپرداخته‌ام. مثلا ممکن است کسی بیاید و بگوید مورد چهارم بنا به دلایلی، در مسئله کلاس زبان جاری نمی‌شود و یا ...
در هر حال، فکر می‌کنم تصویر خوبی ارائه شده است و خمیر، آماده است برای تصمیم گرفتن.

۱ نظر:

  1. ایهاالامین! من کامنت‌ت را در جی‌میل می‌بینم اما این‌جا نه.
    نظر لطف‌ت است

    پاسخحذف