۵ تیر ۱۳۹۳

ورزش، پرچم، سرود، ملیت

«هندی، کریکت، انگلیسی». این سه کلمه وقتی کنار هم می‌نشینند، مضمون بعضی از فیلم‌های هندی را یادمان می‌آورد. کریکت یک ورزش انگلیسی است. هندی‌ها چند و چون‌ش را یاد می‌گیرند تا با ارباب ِ رشته بازی کنند و شکست‌شان دهند. کریکت می‌شود نمادی از مقابله هندی‌ها با انگلیسی‌ها. پیروزی در میدان کریکت نمادی است از پیروزی ملت هند بر حاکمان انگلیسی.

«ورزش» یک طرف ترازو و «ملیت» هم طرف دیگر. چند وقتی است ذهن‌م به خارخار افتاده که آیا نبرد میدان‌های «ورزشی» استعاره‌ای از نبرد میدان‌های «ملّی» است؟ کمی سوال را روشن‌تر کنم. آیا می‌توان از شکست‌های ورزشی پُل زد و رسید به شکست در عرصه ملی. انگار کن که تیم ملی‌ت جایی شکست تحقیرآمیزی بخورد. آیا «ملیت»‌ت هم تحقیر می‌شود؟

از یک‌سو احساس می‌کنم حرفه‌ای‌گری توی ورزش‌ها آن‌قدر نفوذ کرده که دیگر تقابل تیم‌ها تقابل ملیت‌ها نیست؛ بل تقابل تاکتیک‌ها و فن‌ها و ایده‌هاست. وقتی با عوض کردن یک مربی می‌توانی تیمی را از این رو به آن رو کنی، کارت‌های بازی‌ت فقط تاکتیک‌هاست.

از سوی دیگر اما داستان کمی فرق می‌کند. احساس می‌کنم نماد دانستن ورزش هم آن‌چنان دور از ذهن نیست. ورزش هم می‌تواند بسان پرچم باشد. اگر میله پرچم را بلندتر کنند، اگر تشریفات برافراشتن پرچم را رعایت کنند، اگر کسی بوسه بزند به پرچم یک ملت، یحتمل آن ملت حس افتخار خواهد داشت. وقتی به هنگام اهدای جوایز، پرچم ِ مقام نخست را بالاتر می‌گذارند و سرودش را پخش می‌کنند، یحتمل ورزش و پرچم و سرود نمادهای افتخار یک ملت‌‌اند. 


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر