۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۲

وقتی می‌گویم «عقلانیت دین» ...

عقلانیت دین تقریبا اصلی‌ترین دغدغه‌م بوده و هست و انگیزه‌م برای سرک کشیدن به هر گوشه‌ای، همین مسئله است. هرچند مطالعات‌م در این زمینه زیاد نیست، اما احساس می‌کنم نوعی تفاوت در چگونگی پرداختن به این مسئله قابل تشخیص است؛ بنابراین سعی می‌کنم این تفاوت را در این‌جا توضیح دهم. پس ابتدا از دو نوع مواجهه با مسئله عقلانیت دین حرف می‌زنم و ارتباط این مواجهات با سایر علوم را نوک می‌زنم.

مواجهه نخست: عقلانیت باور به وجود خدا
آیا باور به گزاره «خدا وجود دارد» عقلانی/موجه است؟ این سوالی است که در این نوع مواجهه با آن دست‌و‌پنجه نرم می‌کنند. درواقع، کسانی که می‌کوشند عقلانیت باورهای دینی را از این منظر نگاه کنند، همان ابتدا تأکید می‌کنند که باورهای دینی را به «باور به وجود خدا» فرومی‌کاهند و درباره آن سخن می‌گویند. این مواجهه در نبرد میان خداباوران و ناخداباوران مطرح می‌شود. از این رو، بحثی از یک دین خاص به میان نمی‌آید. 

کسانی که خودشان را در این زمین ِ بازی متمرکز کرده‌اند، از ابزارهای استدلال فلسفی ـ به معنای عام ـ و معرفت‌شناسی استفاده می‌کنند. درواقع می‌کوشند با ارائه استدلال‌هایی نشان دهند که باور به وجود خدا، باوری موجه یا ناموجه است. اگر جایی درباره "تبیین عالم"، "مسئله شر"،‌ "برهان وجودی"، "برهان غایت‌انگارانه"، "برهان جهان‌نگرانه"، "تجربه دینی" و ...  بحثی به میان می‌آید، معمولا مرتبط با این فاز از بحث عقلانیت باورهای دینی است. پس فی‌الجمله می‌توان گفت این نوع مواجهه به ابزارهای فلسفی و خصوصا ً معرفت‌شناسی نیاز دارد. کارهای پلنتینگا، آلستون، آئودی و سوئین‌برن را می‌توان جزو این دسته از مواجهات برشمرد. سردستی می‌توانم کتاب‌های زیر را در این رابطه معرفی کنم (و البته لزوما لیست کامل یا حتی مناسبی نیست):
یکم: فلسفه دین، الوین پلنتینگا، ترجمه دکتر سعیدی‌مهر؛
دوم: کلام فلسفی، نوشته مؤلفان، ترجمه آرش نراقی و ابراهیم سلطانی؛
سوم: The Existence of God، نوشته ریچارد سوئین‌برن؛
چهارم: Where the Conflict Really Lies، نوشته الوین پلنتینگا؛
پنجم: Myths, Models, and Paradigms، نوشته ایان باربور. 

مواجهه دوم: عقلانیت احکام دینی
آیا پیام‌بران عصمت داشتند؟ آیا قرآن سخن پیام‌بر است؟ آیا حکم سنگسار/قتل مرتد معقول است؟ آیا حجاب معقول است؟
این‌ها سوال‌هایی است که در همین زمینه عقلانیت دین مطرح می‌شود اما تفاوت واضحی با مواجهه سابق دارد. در این‌جا پژوهش‌گر در غالب گزاره‌های یک دین خاص به بحث و فحص می‌پردازد. 

ابزار پژوهش‌گر در این زمینه، فلسفه اخلاق، فلسفه حقوق، تاریخ، جغرافیا، انسان‌شناسی، جامعه‌شناسی و ... است. به‌عنوان مثال، کسانی که درباره عقلانی بودن یا نبودن حکم سنگسار بحث می‌کنند، آن را از حیثیت اخلاقی بودن یا نبودن بررسی می‌کنند. و خود ِ این مسئله، مسئله دیگری را تحت عنوان «رابطه اخلاق و دین» مطرح می‌کند. به‌عنوان مثال، پیرامون مسئله «رابطه اخلاق و دین» می‌توان کتاب‌های ابوالقاسم فنایی ـ "دین در ترازوی اخلاق" و "اخلاق دین‌شناسی" ـ را نام برد. 

در مورد همین مسئله خاص نیز توجه به یک تفکیک مهم راه‌گشاست. در فقه و مباحث مربوطه، احکام را به عبادیات و معاملات تقسیم می‌کنند. عبادیات مواردی هستند که در آن‌ها فی‌الجمله قصد قربة لازم است (مثل نماز، طهارت، غسل و ...)، اما معاملات مواردی هستند که این‌چنین نیست. مثل خرید و فروش و اجاره و ... کسانی که پیرامون عقلانیت احکام دینی بحث می‌کنند، بحث‌شان عقلانی بودن یا نبودن دو رکعت بودن نماز صبح نیست. بل عبادیات را معمولا کناری نهاده و بیش‌تر پیرامون معاملات ـ مثل احکام قضایی ـ واکاوی می‌کنند.

نتیجه
در رابطه با عقلانیت دین، دو نوع مواجهه می‌توان داشت: 
یکم: عقلانیت باورهای دینی که غالبا به «باور به وجود خدا» می‌پردازند و معمولا ابزار اصلی در این زمینه، معرفت‌شناسی است.
دوم: عقلانیت احکام دینی که غالبا به «احکام مربوط به معاملات» در دین می‌پردازند و معمولا ابزار اصلی در این زمینه، فلسفه اخلاق، فلسفه حقوق، تاریخ، جغرافیا، انسان‌شناسی، جامعه‌شناسی و ... است. 

پ.ن: آن‌چه گفتم نکته بدیعی نبود و هم‌چنین بحث کاملی نبود. هم‌چنین مواردی هست که بین این دو روابطی پیدا شود؛ مثلا کسانی قائل به «برهان اخلاقی» برای وجود خدا هستند. هم‌چنین در زمینه استنباط احکام دینی نیز معرفت‌شناسی به‌شدت دخیل است؛ مثلا بخش عمده‌ای از مباحث قطع و ظن اصول فقه را می‌توان با معرفت‌شناسی مدرن به تطبیق و تعدیل کشاند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر