زیر ِ پل ِ کریمخان؛ سازمان سنجش. آدرسش را بیشتر با آن کلیسای ارامنه یادم مانده بود. امروز رفته بودم تافل بدهم. مدتی که توی لابی بودم ـ قبل و بعد از امتحان ـ دو روحانی مسیحی را دیدم که با ردای سرتاسری که زیر گلوشان مربعی سفید داشت، میرفتند سمت کلیسا: یکی را قبل از امتحان و دیگری را بعد از امتحان.
دست ِ اول که دیدمشان، گمان کردم روحانیهای مسلماناند که مثلا بهعجله و برای کاری جزیی از ماشین پیاده شدهاند و عبا و عمامه را نپوشیدند. اما همان مربع سفید را که دیدم، یادم از فیلمهایی آمد که موقع دیدنشان، حواسم به همین تکهی سفید متمرکز شده بود.
الآن که رسیدهام خانه، کمی دمغ شدهام که ایکاش جلو میرفتم و کمی باهاشان صحبت میکردم و سوالهایی میکردم ازشان. حیف ... حواسم پرت امتحان بود ... حیف.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر