۱۷ مهر ۱۳۹۱

نفت آب‌نما بر داغ دل مصیبت‌دیده

ام‌روز، جلسه‌ای از سمینارهای گروه فلسفه دانش‌گاه تربیت مدرس بود (فهرست سمینارها در این‌جا). ارائه‌دهنده ـ دکتر سعیدی‌مهر ـ پیرامون نظر عدلیه درباره مسئله شر صحبت کرد و نظریه عوض و انتصاف را توضیح داد. قبض و بسط سخن به کنار، تقسیم‌بندی و نکته جالبی یاد گرفته‌ام که شریک.

جناب دکتر تقسیم‌بندی‌ای از مسئله شر مطرح کرد که طبق آن، مسئله شر به سه دسته مسئله نظری شر، مسئله وجودی شر و مسئله عملی شر تقسیم می‌شود. مسئله نظری شر یعنی بحث‌های فلسفی که پیرامون شرور مطرح است که یا با وجود خدا ناسازگار است یا دلیل خوبی برای عدم خداست. مسئله وجودی شر اما درگیری روزمره ما آدم‌ها با این مسئله است؛ این‌که زلزله‌ای می‌آید و خانواده‌مان سربه‌سر کشته می‌شوند و می‌گوییم: "خدا کجاست در این وانفسا؟" مسئله عملی شر را کاری ندارم.

نکته جالبی فرمودند پیرامون مسئله نظری و مسئله وجودی؛ این‌که قرار نیست راه‌حل‌هایی که در مسئله نظری مطرح می‌شوند، پاسخ‌گوی مسئله وجودی شر باشند. به بیانی دیگر ـ یا به بیانی که من می‌فهمم ـ در وانفسای آن زلزله خانمان‌برانداز که کسی دارد از شرور عالم گلایه می‌کند، نمی‌توان گفت: "البته پلنتینگا راه‌حل‌هایی در این زمینه دارد."

این تفکیک ـ به نظرم ـ نیکوست. به زعم من، تمایزی بین عرصه‌های روانی و معرفتی را نشان می‌دهد. گاهی مسئله ناشی از دلایلی روان‌شناسانه است که پاسخ‌ معرفتی‌ به آن شاید بغرنج‌ترش کند. انگار می‌کنم کسی را که داغ‌دیده است و در مرحله‌ای از مصیبت‌زدگی است که افکارش گسیختگی دارد و بی‌سازمان می‌اندیشد. در این‌جا صحبت از ـ مثلا ـ راه‌کار پلنتینگا نفتی آب‌نماست که بر آتش داغ‌دیده می‌ریزند. 

پ.ن: به شکل مبهمی، وقتی زمینه‌هایی را می‌بینم که در آن، تفکیک بین عرصه‌های روانی و معرفتی را نشان می‌دهند و اثرات و انفعالات روانی را محترم می‌شمارند، احساس خوشی به‌م دست می‌دهد. می‌دانم چرا اما نمی‌گویم :)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر