۱۶ مرداد ۱۳۹۱

مغالطه «هم‌فکران تو»

وقتی در شبکه اجتماعی‌ای عضو باشی و سعی‌ت بر گفت‌و‌گو باشد، احتمالا دیده‌ای که برخی رفتارها بر مدار مغالطه می‌چرخند.
این‌جا قصدم بر آن است که یکی از مغالطاتی که به‌گمان‌م بسیار پرکاربرد است را کمی وابشکافم. اسم‌ش را می‌گذارم مغالطه "هم‌فکران تو". شاید آن‌ها که سنجش‌گرانه‌اندیشی کار می‌کنند، اسمی دیگر برای‌ش داشته باشند اما فعلا بپذیریم که با این صداش کنیم.

شکل کلی این مغالطه چنین است:
1. تو به گزاره (الف) باور داری؛
2. هم‌فکران تو ـ یعنی کسانی که به گزاره (الف) باور دارند ـ بد هستند؛
3. پس، تو بد هستی.

یک مثال دم‌دستی‌ترش این‌‌گونه است:
شما به کسی می‌گویید من یک دین‌دارم. طرف می‌گوید: "بعله ... شما دین‌داران، پاس ِ دین‌تان را دارید. هم‌فکران شما، اخلاق را زیر پا می‌گذارند تا دین را حفظ کنند. با این بی‌اخلاقی‌ها نمی‌توانی از عقیده‌ت دفاع کنی. باید عقیده‌ت را مستدل کنی."

روند مغالطه چه‌گونه است؟ فرد باورمندی تو به (الف) را می‌گیرد. توی ذهن‌ش می‌"گردد دنبال یک گروه که (الف) را باور دارند. بعد طبق تجربه می‌گوید قائلان به (الف)، (ب) و (ج) و (د) را هم می‌پذیرند. پس نتیجه می‌گیرد که شما هم (ب) و (ج) و (د) را پذیرفته‌اید. در صورتی که ممکن است شما آن‌ها را قبول نداشته باشید.

این حالت یک استثنا دارد: وقتی که (ب) و (ج) و (د)، نتیجه منطقی (الف) است. یعنی وقتی (الف) را قبول می‌کنید، قطعا (ب) تا (د) را هم می‌پذیرید. به بیان دیگر، امکان ندارد که شما (الف) را بپذیرید و ـ مثلا ـ (ب) را رد کنید. 
اما در همین مسئله، ممکن است کسی که به (الف) باورمند است، از این قضیه مطلع نباشد که (الف)، مستلزم (ب) است. در نتیجه، ممکن است پس از فهمیدن این رابطه استلزام، در باورش نسبت به (الف) تجدیدنظر کند.
در این حالت، وظیفه من به‌عنوان یک مخاطب چیست؟ این‌که بگویم‌ش: "دوست عزیز! می‌دانی باور به (الف) مستلزم (ب) است؟ [و برای‌ش توضیح بدهم که این رابطه استلزام چه‌گونه است]." بعد بکوشم که غیرقابل قبول بودن (ب) را به‌ش نشان دهم.

پ.ن: این مغالطه اختصاص به گروه یا اندیشه خاصی ندارد؛ خیلی عام‌تر از این حرف‌هاست.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر