کتابی ویرایش (صرفا ویرایش فنی) میکنم که ماجراهای جنگ جهانی دوم در اروپا را تعریف میکند. البته موضوع اصلیش این نیست و به مناسبتی این موضوع را پرداخت میکند.
بخشیش را اینجا میآورم:
قزّاقها با عجله از پیراهنهای
خود طناب درست میکردند تا پیش از آن که پلیس نظامی وارد اتاقها شود، خود را حلقآویز
کنند. آنان درها و پنجرههای اردوگاهها را میشکستند تا شاید به یک تکه شیشه و یا
چیز بُرنده دیگری دست پیدا کنند و با آن گلوی خویش را ببرند. دوستان قدیمی نیز به
یکدیگر کمک میکردند تا گلوهای همدیگر را ببرند. کسانی هم که نتوانسته بودند به
یکی از این راهها خودکشی کنند پیراهنهای خویش را پاره میکردند و سینههای خود را
عریان میساختند و میگفتند: «سینه مرا با گلوله سوراخ کن، زیرا من به روسیه شوروی
برنمیگردم.» (به نقل از روزنامة پیتزبورگ، مورّخ ژوئیة 1954)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر